کاش قبل از این که در مورد راه رفتن کسی قضاوت کنیم کمی با کفش های او راه برویم.
محال است ببخشم کسی را که وسط خنده هایم وقتی که به یادش می افتم گریه ام می گیرد.
آدم فهمیده ای بود خوب می دانست کجا خودش را به نفهمی بزند
گفتی لب تر کن تا دنیا را به پایت بریزم حالا من چشم تر کرم می آیی؟؟؟
هر وقت در آغوش من بودی چشمانت را می بستی/نمیدانم از احساس زیاد بود یا خود را در آغوش دیگری تصور می کردی.
وقتی مرا بغل می کنی چنان جاذبه ی آغوشت به جاذبه زمین غلبه می کند که روحم به پرواز در می آید
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت